وبلاگ بصیرت: Baseirat.blogsky.com
وبلاگ بصیرت: Baseirat.blogsky.com

وبلاگ بصیرت: Baseirat.blogsky.com

ثبت نام دکتر اباذر اسماعیلی میدانی برای نامزدی ریاست جمهوری اسلامی ایران

بیانیه دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

در رابطه با ثبت نام برای کاندیداتوری ریاست جمهوری

سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

ملت بزرگ؛ تاریخ ساز؛ و حماسه آفرین ایران اسلامی

امروز سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ مصادف با اولین روز ثبت نام از نامزدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران ؛ اینجانب اباذر اسماعیلی میدانی، ( سن ۵۲، رزمنده و جهادگرِ دفاع مقدس، فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه تهران و دکترای حقوق سیاست بین الملل از آمریکا، مدرس و محقق دانشگاههای آمریکا، با ۳۵ سال سوابق مختلفِ علمی، اداری، و سیاسی در داخل و خارج کشور). در جهت لبیک گویی به فرمایشات ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی)، مبنی بر تشکیل دولت جوانِ حزب الهی؛ و با نیت ایجاد وحدت ملی برای تحول عظیم اقتصادی که نیاز اساسی امروز ملت، مملکت، و نظام مقدس جمهوری اسلامی است؛ در محل وزارت محترم کشور حاضر و نسبت به ثبت نام برای نامزدی ریاست جمهوری اسلامی ایران اقدام نمودیم. مراتب جهت استحضار ملت بزرگ ایران اسلامی اعلام می گردد.

بدیهی است که بعد از احراز صلاحیت ها از طرف شورای محترم نگهبان، در فرصت قانونی تبلیغات، برنامه های خود را تفصیلاً تقدیم افکار عمومی ملت بزرگ ایران اسلامی خواهیم کرد. که مسلماً میزان رأی ملت است.

چکیده اهداف و خط مشی دولت این حقیر عبارتند از:

نام دولت: دولت اتحاد ملی و اقتصاد ملی

شعار دولت: ما می توانیم اگر باور داشته باشیم

هدف دولت: رسیدن به احیای مثلث ( اتحاد ملی - اقتدار ملی - اقتصاد ملی )

پشتوانه سیاسی دولت: همه ایرانیان - همه اندیشه های سیاسی – همه باهم

بدنه و کابینه دولت: شایستگان و باورمندان به سه اصل مهم وحدت ملی – اقتدار ملی – اقتصاد ملی

نگاه سیاسی دولت: نگاه به درون و باور به پتانسیل های ملی ایران اسلامی در داخل و خارج

خط قرمز دولت: رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است؛ لذا میزانِ قول و فعل دولت، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

و من الله التوفیق

فرزند کوچک ملت بزرگ ایران اسلامی،

اباذر اسماعیلی میدانی

سه شنبه ۲۱ اردیبهشت۱۴۰۰

یادداشتی در باب میدان و دیپلماسی در پاسخ به دکتر جواد ظریف

یادداشتی در باب میدان و دیپلماسی

در پاسخ به دکتر جواد ظریف

بقلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

در پاسخ به سخنان دکتر جواد ظریف که بقول خودش، دیپلماسی را فدای میدان کرده است. بر خود وظیفه ملی و شرعی دانستم که مطالب ذیل را به استحضار افکار عمومی ملت عزیز ایران اسلامی برسانم، باشد که در تواتر اخبار؛ امکان تشخیص صواب از ناصواب میسّر گردد. ان شاءالله تعالی.

اولاً: در بحث حاکمیت و دولت مداری اصل این است که هم میدان ( عملیات نظامی) و هم دیپلماسی، تابع سیاست کلی نظام حاکم کشور باشد. لذا دیپلماسی چیزی جدای از میدان و یا بالاتر از میدان نیست. آنچه که بالاتر است سیاست کلی نظام است. که چیزی بالاتر از میدان و دیپلماسی بوده و تعیین کننده خط مشی هر دو ( میدان و دیپلماسی) می باشد.

ثانیاً: میدان(عملیات نظامی) و دیپلماسی، هر دو توامان، در هر نظام سیاسی، ماهیت ذاتی آن نظام از برای ضمانت منافع ملی آن نظام است. و لاجرم فعالیت های هر دو در هر زمان و مکانی که باشد، ملهم و مامور سیاست کلی نظام از برای تامین منافع ملی آن نظام می باشد. لذا هر دو مورد میدان و دیپلماسی باید هماهنگ و مکمل هم باشند.

ثالثاً: برای پیروزی میدان ( عملیاتهای نظامی) اگر سیاست های کلی نظام باشد که هست، نه تنها دیپلماسی بلکه تمام اجزاء حاکمیت باید هماهنگ با میدان عمل کنند، تا نظام بتواند در میدان پیروز باشد. و وزارت خارجه ما نیز تحت امر سیاست کلی نظام، موظف به هماهنگی با میدان بوده است. البته چنین بوده است یا نه؟ نمی دانم. کما اینکه حضور نیروهای نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان را، این دیپلماسی آمریکا است که برای جهان توجیه به مشروعیت می نماید. چرا که دیپلماسی آمریکا در خدمت میدان خود است.

رابعاً: سیاست کشور با دیپلماسی کشور فرق دارد. دیپلماسی وسیله ای است در خدمت سیاست کشور. کما اینکه میدان نیز باید در خدمت سیاست کشور باشد. در هر دو موضوع اگر عکس این باشد، فساد بر انگیز است. سیاست کشور اگر در خدمت دیپلماسی باشد، جاسوسان، احتمال به قریب می توانند حاکم و یا هادی کشور شوند. و سیاست اگر در خدمت میدان باشد، نظامیان حاکم کشور می شوند. که در قانون اساسی حکومت های پیشرفته و همچنین در قانون اساسی کشور ما، چنین چیزی نه مقبول است، و نه مشروع.

خامساً: برای منافع شخصی افراد، قربانی کردن میدان داران رزم و شهادت، و هزینه کردن قهرمانان ملی همچون شهید بزرگوار سلیمانی عزیز، ظلم بزرگ به ملت، مملکت و نظام اسلامی مان بوده و به زیر سوال بردن کلیت فلسفه مبارزات انقلاب اسلامی است که تبعات جبران ناپذیری می تواند داشته باشد.

از خدواند متعال هدایت به صراط المستقیم را برای خود و همگان خواهانم.

والسلام علیکم و رحمه الله

اباذر اسماعیلی میدانی،

پنجشنبه نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۰

قسمتی از سخنان امام خامنه ای به مردم آذربایجان. ۲۹ بهمن ۱۳۹۹

امام خامنه ای:

علاج دردهای مزمن کشور در انتخابات پر شور و انتخاب صحیح و اصلح است.

در لینک زیر:

https://www.leader.ir/fa/media/play/29461

یاداشت دکتر اباذر اسماعیلی میدانی بمناسبت شهادت سردار قاسم سلیمانی

یاداشت دکتر اباذر اسماعیلی میدانی بمناسبت شهادت سردار قاسم سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خامنه ای(مدظله العالی) :

سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید.

سردار بزرگ اسلام حاج قاسم عزیزمان، در جهاد فی سبیل الله به آرزویش رسید. اما وظیفه ما مردم و مسئولین ایران اسلامی چیست؟

پاسخ این است که ما مردم و بخصوص مسئولین ایران اسلامی، که همگی مدیون شهدای به خون خفته هستیم، برای تداوم راه آن شهید والا مقام و دیگر شهیدان عزیزمان باید با عمل به پنج وظیفه شرعی و ملی ذیل ادای دین نماییم:

اول: انتقام گیری سخت از جنایتکاران این حادثه بزرگ و جانسوز. اما در زمان و مکان مناسب، بسیار دقیق و مدبرانه، تا عبرتی برای جنایتکاران باشد.

دوم: تداوم مضاعف بر پرورش و تربیت قاسم سلیمانی ها از نسل جدید، با روح شهادت طلبی و استکبار ستیزی.

سوم: تقویت تفکر انقلابی و خط سرخ شهادت حسینی، برای تداوم جدی تر خط جهاد و مقاومت در بلاد اسلامی، جهت مبارزه با استکبار و صهیونیست، شیاطین اشرار عالم، و در نهایت کفر جهانی.

چهارم: دوری از هر گونه تفرقه و دو دسته گی در داخل، و تقویت وحدت همه جانبه در بین مردم و همه جریانهای فکری و سیاسی کشور، زیر پرچم امامت و ولایت ولی امر مسلمین امام خامنه ای(مدظله العالی) جهت تامین امنیت ملی و رهبری امت بزرگ جهانی اسلام.

پنجم: ایجاد وحدت منطقه ای و جهانی با ملت ها و کشورهای هم فکر و همسو در خارج، برای تامین منافع ملی و تشکیل امت جهانی اسلام.

بدیهی است، از امت شهید پرور ایران اسلامی  و مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز جز این انتظاری نیست، و قطعاً چنین خواهد شد. ان شاءالله تعالی.

والسلام علیکم و رحمه الله

اباذر اسماعیلی میدانی

16 دیماه 1398

پاسخ به نامه هوشنگ امیر احمدی؛ ﻧﺎﻣه ﺑه آﯾت اﷲ ھﺎ و ﺳرداران

پاسخ به نامه هوشنگ امیر احمدی؛ ﻧﺎﻣﮫ ﺑﮫ آﯾت ﷲ ھﺎ و ﺳرداران

به قلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی پژوهشگر مقیم آمریکا

هفدهم مرداد ماه ۱۳۹۷

***

بسمه تعالی

جناب هوشنگ امیر احمدی،

حضرتعالی هر از چند گاهی قلم بدست شده راهکارهایی را که به زعم خود نجات بخش کشورمان ایران هستند تحریر می نمایید. که اینجانب هیچکدام را شایسته خواندن و پاسخ نمی دانستم. اما چون اخیرا با نوشتن دو نامه مستقل؛ تحت عنوانِ ﻧﺎﻣﮫ ﺑﮫ آﯾت ﷲ ھﺎ و ﺳرداران؛ شخص آیت الله خامنه ای رهبری نظام و سرداران سپاه را مورد خطاب قرار داده اید، لذا بر خود وظیفه شرعی و ملی دانستم تا پاسخ شما را داده و در اختیار اهل فکر، مسئولین و افکار عمومی ملت بزرگ ایران اسلامی قرار دهم، باشد که از کتابت فی مابین، راهکاری معقول و منطقی، استخراج و استفاده شود.

البته قبل از ورود به پاسخ؛ لازم به ذکر است که اینجانب علاو براینکه هیچگونه وابستگی به جمهوری اسلامی ندارم، بلکه با چندین دوره رد صلاحیت برای مجلس، به اتهام عدم اعتقاد به ولایت فقیهی که خود ایمان و اعتقاد دارم؛ بیست سال است که مدام المردود شورای محترم نگهبان هستم. لذا بدیهی است که پاسخ اینجانب به حضرتعالی بدون هرگونه جانبداری سیاسی بوده و صرفا در جهت صواب و صلاح ملت و مملکت می باشد.

 جناب هوشنگ امیر احمدی،

اولا: حضرتعالی خود را نظریه پرداز و استاد توسعه اقتصادی معرفی کرده اید که میمون و مبارک است، چرا که در حال حاضر، مشکل عمده کشور ما اقتصاد است. اما متاسفانه، آنچه که شما به آن نپرداخته اید و راهکار نداده اید موضوع اقتصاد است؛ برعکس (باغرض یا بی غرض) تمام نظرات و راهکارهای شما، سیاسی، آن هم از جنس سرنگونی نظام می باشد، جایی که شما از رهبر جمهوری اسلامی می خواهید که "ﺑﺎ ﭘﺎﯾﺎن دادن ﺑﮫ ﺣﮑوﻣت ﻣذھﺑﯽ ﺧودش، ﮐﺷور را از ﺳﻘوط ﺑﮫ ﭘرﺗﮕﺎه، ﻧﺟﺎت دھد". و یا از سرداران سپاه پاسداران میخواهید که "بنام ایرانیت؛ ﺳﭘﺎه ﺟﺎوﯾدان ھﺧﺎﻣﻧﺷﯽ بودن را بر سپاه نظام اسلامی بودن ترجیح دهند"؛ و این ترجیح را برای سرداران سپاه پاسداران، "ورود ﻣﻘدراﻧﮫ ﺑﮭﻣراه ﻣردم، و ﺧروج ﻋزﺗﻣﻧداﻧﮫ از نظام" خوانده اید. و حتی جسارت کرده "ﻣﺻﻠﺣت اﯾران و اﺳﻼم را نیز، ﻓﻘط در ھﻣﯾن ﺗﻐﯾﯾر دانسته اید و ﺑس".  یعنی جنابعالی با زبان به اصطلاح علمی؛ همان درخواستهایی را کرده اید که چهل سال است ضد انقلابیون داخل و خارج کرده و میکنند.

جناب هوشنگ امیر احمدی؛

درست است که ما ایرانی ها عادت داریم، دانسته و ندانسته در همه موارد اظهار نظر بکنیم. اما شما که چهل سال است ساکن آمریکا هستید، و خوب میدانید که در فرهنگ آمریکا اظهارنظر درغیر رشته تخصصی؛ بخصوص درعالم آکادمیک علمی، دین و سیاست، نه تنها موجه نبوده و معتبر نیست بلکه (ایم پولایتلی) بی ادبی نیز تلقی میشود. لقمان حکیم را گفتند: ادب را از کی آموختی، گفت از بی ادبان. آیا شما بهتر نبود که حداقل در این مورد از بی ادبان، ادب یاد می گرفتید و در حوزه تخصصی خود یعنی توسعه اقتصاد، نظریه پردازی می کردید، ولاغیر؟

ثانیا: حضرتعالی خواستار"ﺗﻐﯾﯾرات ﺳﺎﺧﺗﺎری؛ اﻧﺗﺧﺎﺑﺎت آزاد ﺑدون ﺷورای ﻧﮕﮭﺑﺎن؛ ﭘﺎک ﺳﺎزی ﻗوه ﻣﻘﻧﻧﮫ؛ ﺑﺎزﻧوﯾﺳﯽ ﻗﺎﻧون اﺳﺎﺳﯽ" را خواستار شده اید. و همه اینها را تنها راه خروج از"به زعم خود بحران و یا بن بست" دانسته اید.

جناب هوشنگ امیر احمدی؛

اگر شما اندک سواد تاریخ معاصر میداشتید، می فهمیدید که نسخه درمانی شما در صد سال اخیر؛ نه تنها درمانی برای نظامهای سیاسی کشورها نبوده بلکه سم زهرآگین و مهلکی بوده که با اعمال آن، راهی جزء فروپاشی، سرنگونی و یا شکست نداشته اند. جهت تنویر افکار شما و خوانندگان محترم به پنج نمونه ذیلا اشاره می کنم:

یک: صد سال پیش امپراطوری قدرتمند تورکان عثمانی، نسخه درمانی شما را تحت عنوان مشروطه خواهی با حزب سازی"اتحاد و ترقی" در استانبول به اجراء در آوردند، که منجر به فروپاشی آن امپراطوری قدرتمند شد.

دو: دوران آخر قارجاریه، نسخه درمانی شما، تحت عنوان مشروطه خواهی در ایران طرح شد، و با سستی قاجاریه منجر به انقلاب مشروطه گردید. نتیجه: تهران سقوط کرده بدست یپرم خان ارمنی می افتد، شیخ بزرگ اسلام فضل الله نوری به دار آویخته میشود؛ و نهایتا با سقوط قاجاریه، رضا پالانی میرپنج، اسطبل بان و طویله دار سفارت انگلستان، به نوکری انگلستان در ایران منصوب می شود، که ما، به قهر سیاه تاریخ، وی را به اصطلاح پادشاه ایران می خواندیم.

سه: رژیم طاغوتی محمد رضا پهلوی، با نسخه درمانی دوست دیرین خود جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا، که نسخه مترداف نسخه شما بود، تحت عنوان فضای باز سیاسی، دست به تغییرات (هر چند فرمایشی) زدند، که نه تنها منجر به سرنگونی خود، حتی منجر به فروپاشی نظام شاهنشاهی نیز شد. البته شکرالله تعالی.

چهار: درهمین چند دهه اخیر، نسخه درمانی شما را میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی، تحت عنوان دکترین دوگانه پرسترویکا و گلاسنوست، اجراء کردند که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد.

پنج: درحال حاضر نیز، فقط در روابط خارجی؛ نسخه درمانی شما را؛ کاروان به اصطلاح دیپلماسی دولت جناب حسن روحانی تحت عنوان برجام اجراء کرده و می کنند که نه تنها تحریم ها و تهدیدهای نظامی را رفع و یا حداقل کم نکرده، بلکه برعکس منجر به اعمال بزرگ ترین تحریم ها و تهدیدها بر علیه ایران شده است.

جناب هوشنگ امیر احمدی؛

برعکس پنج مورد بالا، جمهوری چین با سیستم تک حزبی، انگلستان با سیستم پادشاهی، روسیه جدید با سیستم جمهوری و حتی کشور کوچک کوبا در آمریکای جنوبی، چهار نمونه بارزی هستند که همگی با تکیه بر هژمونی ثبات رهبری، نه تنها نسخه درمانی شما را عمل نکرده اند حتی خلاف آنرا عمل کرده و می کنند، اما نه تنها فرو نپاشیده اند بلکه هر روز قدرتمندتر نیز شده و میشوند، که توسعه اقتصادی، صنعتی و نظامی چین، انگلستان و روسیه در صدر دنیا بوده و قابل تحسین هستند.

ثالثا: حضرتعالی و امثالهم، در نسخه نویسی خود دو اصالت مهم و سرنوشت ساز را که میرود مقدرات جهان آینده را با نظم نوین اسلامی خود تغییر داده و تمدن سازی کند، درک نمی کنید و نخواهید کرد و آن دو اصالت مهمه عبارتند از:

الف: اصالت ذاتی انقلاب اسلامی ایران است که قابل قیاس با هیچ نظام سیاسی جهان قدیم و جدید در دنیا نمی باشد.

ب: اصالت وجودی امت جهانی اسلام و بیداری اسلامی است که با ارزشهای الهی خود، قابل درک و فهم اغیار نیست.

نتیجتا؛ چون نسخه درمانی جنابعالی، علاوه بر مردودیت تاریخی و سیاسی؛ فاقد بصیرت در این دو معانی مهمه اسلامی نیز هست، لذا بی ارزش بوده و وجاهت درمانی برای ایران اسلامی و دیگر بلاد اسلامی را نداشته و نخواهد داشت. و اما جمهوری اسلامی زنده است و زنده تر و مقتدرتر هم خواهد شد، چون که نسخه درمانی آن، ایمان مردم، تفکرانقلابی و ثبات رهبری در ولایت و امامت می باشد، که درک آن برای امثال شما اغیاران سخت است.

وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ

اباذر اسماعیلی میدانی، پژوهشگر مقیم آمریکا

هفدهم مرداد ماه ۱۳۹۷

نامه سرگشاده، به مسئولین نظام درباب موضوع دوتابعیتی ها

نامه سرگشاده، به مسئولین نظام درباب موضوع دوتابعیتی ها

به قلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

پژوهشگر مقیم آمریکا

چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۹۷

***

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری

اینجانب چهارده سال است که خارج نشین هستم، نه وابستگی به دولت ایران دارم؛  نه دوتابعیتی هستم، و نه علاقمند به دریافت تابعیت کشور دیگری هستم، کماکان در تابعیت ایران بوده و تابعیت آن را به خود عزت و افتخار میدانم. اما نظر به اینکه درطرح موضوع دوتابعیتی ها درمجلس، دست فتنه منافقین را می بینم؛ لذا برحسب وظیفه شرعی و ملی خود لازم دیدم مراتب ذیل را به استحضار ملت شریف ایران، مسئولین و دلسوزان ملت، مملکت و نظام اسلامی برسانم، باشد که قابل تعمق و تفکر گردد.

اولا: باید توجه داشت که بر حسب آمار خود دولت ایران؛ ایرانیان مقیم خارج، هفت درصد از کل جمعیت کشور، و رقمی قریب به شش میلیون نفر می باشند که با ضریب استاندارد زاد وولد، این رقم در چند سال آینده به ده میلیون نفر و بیشتر خواهد رسید، که این جمعیت به تنهایی یعنی یک کشور کوچک. و باز برحسب گزارش خود دولت ایران، توان اقتصادی و سهم گردش مالی ایرانیان خارج از کشور تا چهار هزار میلیارد دلار است که نشان از جایگاه و ظرفیت بالای اقتصادی دارد.

ثانیا: نسل اول ایرانیان مقیم خارج که به سبب تعارضات با انقلاب اسلامی، کشور را ترک کرده و در موضع ضدیت و یا مخالفت با جمهوری اسلامی فعالیت می کردند و یا می کنند، بعد از چهل سال، در اثر کهولت سن در حال خنثی شدن هستند. و نسل جدید که میرود اکثریت قریب به کل ایرانیان مقیم خارج را شامل شود، نه زمان قبل انقلاب و نه زمان ظهورانقلاب و نه حتی زمان جنگ را، ندیده اند. و این نسل در فضای خارج نشینی، نه تنها تابع تفکرات پدرانشان نیستند بلکه نسلی هستند که به ضدیت پدرانشان با جمهوری اسلامی منتقد بوده و حتی عصیان گر بر مواضع پدرانشان هستند. و برخلاف بزرگنمایی ضد انقلاب، بویژه منافقین، این نسل از خارج نشینان؛ بدون هرگونه آلودگی سیاسی، ایرانی بودن را فارغ از توجه به سیستم حکومتی آن، هویت خود دانسته و خود را متعلق به دولت؛ ملت و کشوری میداند که نامش ایران است. و اکثرا هم، این نسل هستند که تقریبا در تمام مراکز مهم علمی، تحقیقاتی و تکنولوژی کشورهای خارجی حضور دارند و پتانسیل عظیمی هستند که خدمت به ایران را برای خود ارضاء روحی و معنوی دانسته به آن افتخار می کنند. کما اینکه، بدنبال فرصتی برای خدمت هستند. لذا این پتانسیل عظیم، نعمتی است بزرگ که خدای متعال برای پیشرفت جمهوری اسلامی تقدیم امت اسلامی نموده است. که امید است دولتمردان ایران با برنامه ریزی صحیح خود، این پتاسیل حاضر را مورد بهره برداری مفید برای ملت، کشور و نظام اسلامی قرار بدهند.

و اما فتنه کار دراینجاست که چون ضد انقلاب خارج نشین، بویژه منافقین، از جذب و سازماندهی نسل جدید خارج نشین، مایوس شده و خود را در زوال می بینند. لذا بدنبال تصویب قوانین سخت گیرانه و اشداء عمل، از طرف جمهوری اسلامی بر علیه ایرانیان مقیم خارج هستند تا بدینوسیله امید نسل جدید خارج نشین را نسبت به جمهوری اسلامی کوره کرده، و از "خلع نا امیدی" که برای این نسل بوجود خواهد آمد، استفاده نموده، درآینده بتوانند با جذب و سازماندهی این پتانسیل عظیم، نسل جدید خارج نشینان را ترغیب و تبدیل به مخالفین نظام اسلامی نمایند. و این فتنه بزرگی است که منافقین خوابش را می بینند. تا بدینوسیله به جان پیر فرتوته  و مرده خود، خون جدید و جوان تزریق کرده و تجدید حیات نمایند.

و اما حق مسلم است که خائنین به دولت و ملت ایران، از هر جنسی و درهر لباسی که باشند، خارج نشین یا داخل نشین، باید بدون اغماض، مجازات به اشد شوند؛ اما تاسف که مرور در تعداد و موارد خیانت های مکشوفه در چهل سال عمر جمهوری اسلامی، حکایت از صدرنشین بودن خیانت های داخل نشینان نسبت به خارج نشینان دارد، بطوری که رقم خیانت خارج نشینان در قیاس با داخل نشینان دولتمرد، اعم از وزیر و وکیل، بسیار ناچیز است. حتی در سنگین ترین خیانت ها برای خارج نشینان که جاسوسی باشد، و یا اقدامات شرورانه منافقین باشد، و یا ترانسفر اختلاسی به خارج باشد و یا حتی اقدامات دولتهای متخاصم بویژه در داستان هسته ای و تحریمها باشد؛ اگر تعمق شود، همه نشان میدهند که: بدون چراغ سبز یک داخل نشین، امر از محالات است. به زبان ساده: هر توپ شلیکی برعلیه نظام اسلامی از هر طرف که باشد با گیرای داخلی است که شلیک میشود. بقول سنایی: چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا.

فلذا معلوم است که خائنین چراغ بدست، از داخل نشینان هستند نه از خارج نشینان. در نتیجه خائن چراغ بدست داخلی را مبرا کردن و درخارج بدنبال خائن بی چراغ گشتن، همانا بدنبال نخود سیاه گشتن و انحراف از اصل موضوع است که نتیجه ای جز تامین امنیت برای مقصران داخلی؛ ونهایتا خسران برای ملت و نظام اسلامی نخواهد داشت.

البته تاریخ چهل ساله نظام اسلامی موید آن است که خائنین به خون هزاران شهید خفته به حق, از هر جنس و رنگ و در هر لباس و مدل و در استتار هم که باشند؛ سرانجام گرفتارغضب الهی شده و سرنوشتی جز روسیاهی نداشته اند و نخواهند داشت. علی ایحال، امید است وجیزه این حقیر، مورد توجه و تفکر مسئولین محترم قرار بگیرد.

وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ

اباذر اسماعیلی میدانی، پژوهشگر مقیم آمریکا

چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۹۷

تحلیلی بر لغو یک طرفه برجام از طرف آمریکا

تحلیلی بر لغو یک طرفه برجام از طرف آمریکا

به قلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

***

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

حضرت مولانا فرمود: گر شود ذرات عالم حیله ‌پیچ  ***  با قضای آسمان هیچ اند هیچ

تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی گواه است که مومنین به جهان غرب در بدنه جمهوری اسلامی، یا ساده لوحانه و یا مغرضانه، با تفکرات غلط خود، ضمن همراهی با جهان غرب، مشکلات بسیاری را به ایران اسلامی تحمیل کرده اند، و در بحث اخیر نیز به بهانه رفع تحریم ها، با طرح پیمانی بنام برجام، مشکلات دیگری را برای امت اسلامی بوجود آوردند، اما لغو یکطرفه برجام از طرف آمریکا، وفق سخن مولانا، دست قضای الهی بود که جمیع حیله های پیچ در پیچ آنها را هیچ درهیچ کرد. وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ.

و اما ایجاد و یا لغو برجام، با دوراندیشی امام امت اسلامی که با طرح تئوری"نرمش قهرمانانه" این موضوع را هدایت و سیاست فرمودند، نقمتی بود که تبدیل به نعمت شد. درنتیجه به لحاظ تحلیلی؛ برجام و لغو یک طرفه آن، تبدیل به هدیه بزرگ الهی شد که ضمن تثبیت حقانیت، و لزوم تبعیت از امامت و ولایت، طلیعه فتوحات بزرگ تاریخی برای امت اسلامی در آینده نزدیک است. که یادآور إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا خواهد بود. چرا که این اتفاق، نقطه عطف چرخش تاریخ به بنفع امت جهانی اسلام و طلیعه ثمرات و فتوحاتی است که در آینده شاهد آنها خواهیم بود. لذا این حقیر، ضمن فاتحه به روح شهدای عزیز هسته ای کشورمان، بر خود وظیفه میدانم، این هدیه الهی را به امت اسلامی، و به قهرمان واقعی این مبارزه، امام خامنه ای (مدظله العالی) تبریک و تهنیت بگویم.

والسلام علیکم و رحمه الله

اباذر اسماعیلی میدانی، پژوهشگر مقیم آمریکا

شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷

پاسخ به مبلغان 'تعبیر فروپاشی جمهوری اسلامی' بقلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

پاسخی به مبلغان "تعبیر فروپاشی جمهوری اسلامی"

به قلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی

***

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

پاسخی به مبلغان "تعبیر فروپاشی جمهوری اسلامی"

نظر به اینکه برخی جریانات به اصطلاح سیاسی داخل و خارج، با فضا سازی کاذب خود، هر از چند گاهی متحدانه طبل هشدار فروپاشی جمهوری اسلامی را به صدا در می آوردند؛ بر خود وظیفه شرعی و ملی دیدم که دیدگاهای خود را در چند نکته در باره این تعبیرغلط، تقدیم ملت بزرگ ایران اسلامی و افکار عمومی بنمایم:

نکته اول اینکه، باید توجه داشت که به لحاظ جریان شناسی، همگی این جریانات مدعی فروپاشی، یک ریشه پیچیده و مشترک دارند، اینها از نظر تاریخی اگر دقت شود، از همان ریشه اند که در صدر اسلام دعوت نامه پیامبر اسلام را پاره کردند. و روزی در قلعه الموت جمع شده، هم مکتب مقدس تشیع را بدنام کردند و هم هماهنگ با واتیکان و روم، به امپراطوری بزرگ ایرانی اسلامی سلجوقیان از پشت خنجر زدند. و همین جریان فکری بود که شبانه ریختند و قهرمان تاریخ  ایران نادرشاه افشار را سر بریدند. و همین ها بودند که روزی دست بدست انگلستان، انقلاب مشروطه راه انداخته تهران را فتح و تحویل یپرم خان ارمنی داده و شیخ بزرگ اسلام فضل الله نوری را دار زدند. و سرانجام ، ایران را تحویل رضاخان میرپنج دادند. در دوران جمهوری اسلامی نیز، بازرگان، بنی صدر و منتطری را بوجود آورند. و همین ها بودند که در دامن صدام حسین، قلعه الموت دیگری دایر کردند. و باز از همین جنس و تفکر بودند که روزی با رنگ سازندگی، به لیبرالیزه کردن دولت پرداخته و باورهای انقلابی را خدشه دار کردند. و روز دیگر لباس اصلاحات پوشیده مدعی گفتگوی تمدنها شدند. و تداوم همین تفکر سرطانی بود که سرانجام همه لباس ها را کنار گذاشته مکتب به اصطلاح ایرانی را احیاء کرده شعار نه غزه نه لبنان به راه انداختند. و همین ها بودند که همچون پهلوی طاغوت، کوروش را منجی تاریخ بیان کردند، و درعین حال مدعی همنشنینی با امام زمان (عج) شدند، و اما بر امام و ولی زمان خود عصیان کردند. و الان هم همین جریان فکری است که برای احیای تفکر خود، اختلاس های ملیاردی از بیت المال مردم کرده و در داخل و خارج در یک جبهه مشترک با ضد انقلاب، آنها را هزینه تخریب تفکر اسلامی انقلابی می کنند. ( البته اختلاس ها کماکان از ناحیه همین جریان ادامه خواهد یافت) همه اینها از هر رنگی که باشند، روزی اصول گرای صاحب نظام و روزی دیگر اصلاح طلب داخل نظام باشند و یا روزی ضد انقلاب خارج نظام باشند همه و همه در خدمت یک هدف مشترک هستند.

نکته دوم: با توجه به پژوهش تاریخ سیاسی، هدف اصلی و درازمدت این جریان پیچیده، تخریب چهره اسلام و ناکارآمد نشان دادن آن برای اداره جوامع بشری است. تا بدینوسیله،

اولا: مانع ترویج اسلام در جهان شوند. 

ثانیا: مانع تاسیس و یکپارچگی امت جهانی اسلام و تمدن بزرگ اسلامی شوند. 

و اما هدف فرعی و کوتاه مدت آنها، تخریب تفکر انقلابی در جمهوری اسلامی و نا کارآمد نشان دادن آن برای اداره جامعه ایران است. تا بدینوسیله نسل جدید را نسبت به انقلاب و اسلام، باورکشی کرده بستر را برای سرنگونی نظام آماده کنند.

نکته سوم: از آنجایی که احیاء و حاکمیت این جریان فکری در ایران، در جهت منافع جدی جهان غرب می باشد،  لذا مدام مورد حمایت جهان غرب بوده و کماکان هم خواهد بود.

نکته چهارم: اگر دقت شود واضح است که این جریان فکری، در طول چهل سال عمر نظام جمهوری اسلامی، با نفوذ در مراکز قدرت بویژه قوه مقننه و قوه مجریه با ایجاد فشارهای مختلف از قبیل ایجاد بحرانهای سیاسی، اجتماعی و مدنی که نمونه آن داستان بنی صدر؛ داستان مجلس ششم، داستان کوی دانشگاه؛ داستان فتنه؛ داستان اختلاس های ملیاردی؛ و اخیرا مشکلات اقتصادی، بدنبال فضا سازی سیاسی جهت باج گیری از مردم و نظام بوده و هستند و درآینده نیز خواهند بود. کما اینکه درهمه دولت های جمهوری اسلامی، به کرات شاهد این بحرانها و باج گیریها بوده ایم. و طرح اخیر تعبیر "فروپاشی" نیز جزو همین  توطئه هاست.

اما سخن آخر اینکه: تاریخ انقلاب اسلامی نشان داده است که ایران اسلامی، با تکیه بر اراده الهی و ارزشهای والای اسلام و انقلاب، توانسته است بر همه این توطئه ها فائق آید و لذا این نیز خواهد گذشت. و جمهوری اسلامی نیز نه تنها در آستانه فروپاشی نیست بلکه قطعا درآستانه تاسیس تمدن نوین اسلامی و احیای مجدد تمدن مشرق زمین به رهبری خود است. ما در زبان تورکی یک ضرب المثلی داریم که می گوید: ائیت هورئر کاروان گئچر.

نتیجه اینکه:هاوهاو کردن سگها، تاثیری درعزم و اراده حرکت کاروان عظیم انقلاب اسلامی ندارد.

والسلام على من اتبع الهدى

اباذر اسماعیلی میدانی، پژوهشگر مقیم آمریکا

فروردین ماه ۱۳۹۷

نکاتی درباره انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران

نکاتی درباره انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران

به قلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی پژوهشگر مقیم آمریکا - دیماه 1396

***

بسمه تعالی

این روزها با انتشار مجدد نوار ویدیوئی جلسه انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان رهبری وقت؛ هر دو طیف قلم بدستان مغرض و منصف را توامان به اظهار نظر وا داشته است؛ که اینجانب نیز به عنوان یک پژوهشگر؛ لازم میدانم یافته های تحلیلی خود را تقدیم افکار عمومی بنمایم

اولا: موضوع رهبری به سبک ولایت و امامت ؛ حکم قرآن و سنت الهی است که با امامت و ولایت پیامبر اسلام (ص) شروع و در ائمه معصومین (ع) تداوم؛ ودرعصرغیبت به «نیابت» مستدام است. که یا کاشف میشود و یا اجماع؛ و این موضوعی است که درتاریخ تشیع جایگاه حقوقی و فقهی داشته و موفق هم عمل کرده است؛ کما اینکه رمز بقاء تشیع هم از بدو امامت علی (ع) تا عصر حاضر نیز در این نکته مهم نهفته است. تفکر شیعه در طول تاریخ خود در باب رهبری به سبک امامت و ولایت هیچ خطایی نکرده است؛ و انتخاب آیت الله خامنه ای هم در این راستا بوده و کاملا منطبق برنصّ صریح ؛ و براصول و قواعد بوده است. و نظر به اظهارات موکد امام خمینی در سه نوبت متفاوت الشرایط به شایستگی ایشان برای رهبری؛ موضوعیت کشف؛ و با توجه به رای اکثریت علماء طراز اول تحت عنوان مجلس خبرگان، موضوعیت اجماع ؛ و در عین حال با توجه به انتخابی بودن اعضای مجلس خبرگان از طرف مردم؛ موضوعیت منتخب ملت؛ درخصوص رهبری آیت الله خامنه ای متحداً و بدون عیب و نقص محقق گردیده است. فلذا انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری و امامت و ولایت؛ امری مسلم بر یقین بوده و هیج جای شبهه ای درآن نیست

ثانیا: درآن مقطع تاریخی؛ با توجه به امتیازات منحصربفرد ذیل؛ آیت الله خامنه ای تنها «متعیّن واجب» برای رهبری نظام بودند و انتخاب غیر؛ نمی توانست متصور شود

امتیاز اول: اعلام نظر مکرر امام خمینی برای شایستگی ایشان به رهبری؛ و درعین حال نام نبردن از فرد یا افراد دیگری برای این مقام است. که درمکتب تشیع به لحاظ فقهی؛ نظر امام اول؛ از برای امامت و ولایت امام دوم؛ حجت بوده و لازم الاتباع برای مومنین است. و به لحاظ سیاسی نیز؛ نظر رهبر یک انقلاب؛ معمولا لازم الاتباع برای همه انقلابیونی است که خود را صاحبان انقلاب میدانند

امتیاز دوم: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ بعد از مقام رهبری، رئیس جمهورمقام اول کشوراست. و در آن مقطع تاریخی؛ آیت الله خامنه ای رئیس جمهور بوده و در فقدان رهبری مقام اول سیاسی کشور بودند

امتیاز سوم: آیت الله خامنه ای سیّد بوده و به سلاله پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) منتسب هستند و در مکتب تشیع؛ حق امامت و ولایت؛ به طریق اولی از آن این سلاله پاک می باشد

امتیاز چهارم: اکثریت اعضای صاحب نظر مجلس خبرگان رهبری موافق موکّد بر رهبری ایشان بودند

نتیجتاً: با توجه موارد مذکور؛ مُتَیَقِن است که درآن مقطع تاریخی؛ آیت الله خامنه ای تنها «مُتَعیّن واجب» برای رهبری نظام بودند؛ فلذا هرگونه سناریور تراشی برای نقش دیگران در تعیین و انتخاب رهبری ایشان غیرمنطقی و مغرضانه بوده و سفسطه های باطل هستند

علی ایحال؛ تثبیت تحقیقی و تحلیلی اینجانب بر این است که: بعضی از دوستان آیت الله خامنه ای نه تنها نقشی سازنده در تعیین رهبری ایشان نداشته اند بلکه درقدم اول؛ در جستجوی کسب نظر امام خمینی برای رهبری خودشان بودند که در سایه صراحت نظر امام خمینی در شخص آیت الله خامنه ای؛ موفق نمی شوند؛ و در قدم دوم؛ در تلاش برای شورایی کردن رهبری بودند تا خود نیز سهمی در رهبری داشته باشند که باز هم موفق نمیشوند؛ و لاجرم به قدم سوم؛ که رهبری آیت الله خامنه ای بوده است؛ تسلیم شده و در کنار رهبری آیت الله خامنه ای می ایستند. البته که شرعاً و عقلاً نیز چاره ای جز این نداشتند

بدیهی است که: تاریخ امت اسلام و تشیع؛ به آیندگان شهادت خواهد داد که تشخیص امام خمینی و تصمیم علماء مجلس خبرگان در شایستگی آیت الله خامنه ای به رهبری نظام و امامت و ولایت امت اسلامی عین حق، و به صواب بوده است

والسلام علی من اتبع الهدی

اباذر اسماعیلی میدانی

دیماه 1396


اعلام نظر دکتراباذر اسماعیلی میدانی در رابطه با اعتراضات اقتصادی اخیر؛

اعلام نظر دکتراباذر اسماعیلی میدانی در رابطه با اعتراضات اقتصادی اخیر؛ دیماه ۱۳۹۶ 

بسمه تعالی

اینجانب اباذر اسماعیلی میدانی؛ حسب احترام به همه عزیزانی که به طرق مختلف در رابطه با تجمعات و اعتراضات اخیر؛ از اینجانب کسب نظر کرده و می کنند؛ اعلام میدارد: مشکل اقتصادی مردم واقعیتی است که نمیتوان آن را کتمان کرد و دولت موظف به به حل آن می باشد. چیزی که سالهاست رهبری نظام نیز مکررا و موکدا خواستار حل آن شده اند و اگر بی توجهی شده است، مسئولین باید پاسخگو باشند. اما ملت شریف ایران؛ دلسوزان انقلاب و نظام باید هوشیار باشند که سالهاست یک جریان پیچیده متحده داخلی و خارجی؛ بدنبال باور شکنی مردم از تفکر انقلابی با متد و شیوه بد نام کردن راس نظام و شخص آیت الله خامنه ای می باشد؛ که بنظرم اتفاقات اخیر نیز آلوده به موضوع است . لذا پاسخ این جریان پیچیده دراین سخن امام خمینی نهفته است: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. و این حقیر نیز معتقدم که در این ایام وانفسای فتنه گری؛ تنها صراط مستقیم ؛ امامت مقام معظم رهبری خواهد بود. که امامت پیامبراسلام (ص) در وجود ایشان متجلی است. البته که عمق نگرش ملت ایران به موضوع فوق در چند روز اخیر؛ هوشیارانه و قابل تقدیراست


والسلام علیکم و رحمه الله 

اسماعیل میدانی پژوهشگر مقیم آمریکا

دیماه ۱۳۹۶ 

اعلام نظر دکتر اباذر اسماعیلی میدانی در رابطه با کاندیدای اصلح ریاست جمهوری

اعلام نظر دکتر اباذر اسماعیلی میدانی


در رابطه با کاندیدای اصلح ریاست جمهوری ۱۳۹۶ 

بسمه تعالی

اینجانب اباذر اسماعیلی میدانی؛ حسب احترام به همه عزیزانی که به طرق مختلف در رابطه با کاندیدای اصلح ریاست جمهوری؛ از این حقیر کسب نظر کرده و می کنند؛ اعلام میدارد:

انتخاب حق هر کس است و همه عزیزان آزادند به هر کسی که میخواهند رای دهند؛ آنچه مهم است شرکت در انتخابات است که وظیفه ملی و شرعی است.

اما این حقیر؛ سُلالۀ پیامبر اسلام (ص)؛ حجت الاسلام سید ابراهیم رئیس‌السادات رئیسی را اصلح دانسته و به ایشان رای خواهم دادتقبل الله تعالی.

والسلام علیکم و رحمه الله 

اباذر اسماعیلی میدانی

اردیبهشت ماه ۱۳۹۶

یادداشتی بقلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی در رابطه با شهادت شیخ النمر

 

یادداشتی بقلم دکتر اباذر اسماعیلی میدانی 

در رابطه با شهادت شیخ النمررهبرشیعیان عربستان

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَا تحَسَبنَ الَّذِینَ قُتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون

خبر شهادت قهرمانانه ومظلومانه آیت‌الله شیخ النمر رهبر شیعیان عربستان به همراه حدود پنجاه نفر از یارانش توسط رژیم سفاک و دیکتاتور آل سعود جهان اسلام و همه آزادگان و آزادمردان جهان را داغدار کرد.

اندیشه و راه این شهید بزرگوارهمانا اندیشه وتفکر اسلام ناب محمدی وامامت علی (ع) ؛ عاشورا و امام حسین (ع) و ائمه معصومین علیهم السلام بود. که پایه های اسلام اموی، اسلام وهابی ، و اسلام تکفیری را سست و متزلزل نموده چراغ راه مردمان دیار حجاز بود.

اینجانب ضمن محکوم نمودن این عمل دژخیمانه و با عرض تسلیت شهادت این مجاهد نستوه به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا له الفداء) و نایب برحق اش امام خامنه ای و عموم مسلمانان جهان، مطالب ذیل را یاد آوری می نمایم:

الف: حاکمان حجاز با این عمل ناصواب، لکه ننگ دیگری در تاریخ حاکمیت نامیمون خود ثبت کردند که موجب تسریع درسرنگونی اشان خواهد شد.

ب: حاکمان حجاز با این عمل، موجب عمیق تر شدن تفرقه و اختلاف در امت واحده جهان اسلام شدند. که دال بردست نشانده و نامشروع بودن این رژیم است.

پ: سکوت مجامع حقوق بشری و سازمانهای بین المللی در برابر این حادثه جنایتکارانه دلیل واضح بر سیاسی بودن آنها و حتی دروغین بودن این مراکز می باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله

اباذر اسماعیلی میدانی

دیماه ۱۳۹۴


مصاحبه با دکتر اباذر اسماعیلی میدا نی در پاسخ به تلویزیون گوناز تی وی

مصاحبه با دکتر اباذر اسماعیلی میدا نی در پاسخ به تلویزیون گوناز تی وی

متن کامل مصاحبه

جناب میدانی ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید

س: جناب میدانی؛ گوناز تی وی؛ بارها مستقیم و غیر مستقیم بر شما حمله کرده است و اخیرا نیز خیلی واضح با ذکر مستقیم نام شما و دیگر دوستان شما اقدام به تخریب شما کردند نظرتان چیست؟

قبل از پاسخ شما؛ لازم میدانم نکته ای را به استحضار خوانندگان عزیر عرض کنم من یک رزمنده انقلابی هستم نه از کسی فرمان گرفته و نه می گیرم و به هیچ جریانی وابسته نبوده و نیستم ؛ من خودم هستم و  اعتقاداتم و خود را سرباز آن ملتی میدانم که در دامن آن بزرگ شده ام، شخصیتی مستقل بوده به تکلیف ام عمل می کنم؛ وقتی که برای مصاحبه حاضر میشوم وضو گرفته ؛ نیت می کنم و نماز خوانده دعا می کنم که یارب اندیشه و زبانم را سبب خیر و برکت ملت ؛ مملکت و موجب رو سفیدی این حقیر در روز قیامت بفرما. آرزوی تاسیس امپراطوری اسلامی و اتحاد جهان اسلام به رهبری ایران اسلامی را دارم

اما در پاسخ به سوال شما، عرض کنم

ای کاش این سوال را نمی کردید. چون من این آقایان را شایسته پاسخ نمی دانم . اما چون سوال فرمودید به احترام شما؛ ذکر دو مثل؛ یکی ازفرهنگ تورکی  و دیگری از فرهنگ فارسی را مزین به افاده میدانم:

 در تورکی یک مثلی است که می گویند : ایت هورئر کاروان گئچئر .

 ترجمه : سگ عو عو می کند کاروان می گذرد .

 در فارسی نیز یک مثلی است می گویند: جواب ابلهان خاموشی است. 

 فلذا من خطابم به این آقایان نیست؛ اما خطابم به افکار عمومی است:

آنچه ما طرح کرده ایم تفکر تاسیس امت اسلامی است. یک اندیشه و تفکر است . و با تخریب و اتهام شکست پذیر نیست و این تفکر بقدری محکم و ریشه در منطق دارد که قطعا پیروز خواهد شد. و نتیجه اش هم موارد زیر است بدون مماشات می گویم ثبت در تاریخ شود و درآینده مورد مواخذ من و ما واقع شود:

 -: این تفکر؛ مهر پایان به بحرانهای قومی ایران زده و جمهوری اسلامی را بیمه امنیتی خواهد کرد.

 -: این تفکر موجب اتحاد تورک؛ فارس؛ عرب و سایر اقوام در جهان اسلام به رهبری ایران خواهد شد.

 -: این تفکر موجب تاسیس امپراطوری امت اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی خواهد شد.

 نتیجتا جهان میرود که مجددا دو قطبی شود. اما این بار یکی از قطب ها جهان اسلام خواهد بود.

و قطب دیگر کماکان جهان غرب خواهد بود. جهان غرب به رهبری کمرنگ آمریکا و پررنگ انگلستان 

 خواهد بود. و سایر کشورهای غربی در صف این دو خواهند بود.

جهان اسلام به رهبری ایران اسلامی خواهد بود. و سایر کشورها اعم از روسیه و چین در صف ایران  اسلامی خواهند بود. ترکیه چون عضو پیمان ناتو است و در مسیر عضویت در اتحادیه اروپاست فاقد استقلال و قدرت رهبری جهان اسلام است. و کماکان به عنوان یک کشور شرقی، غربی و با قدرت منطقه ای راهش را ادامه خواهد داد؛ اما در بیست سال آینده تحت تاثیر رهبری ایران بر جهان اسلام دست خوش تحولات مهم سیاسی و مذهبی در داخل خود قرار خواهد گرفت . لطفا این نظریاتم را ثبت کرده بعد از بیست سال بر حسب نتیجه مواخذه ام نمایید.

س: جناب میدانی خوب شما مجریان گوناز تی وی را شایسته پاسخ ندانستید، اما در آن برنامه شما را  متهم به حزب اللهی و وابسته به اطلاعات ایران کردند به این اتهامات چه نظری دارید ؟

 این اتهامات کهنه هستند . و این دوستان تاخیر کردند. این اتهام را ده سال پیش اولین بار با قید کلمه جاسوس و با عصبانیت؛ آقای دولت باغچه لی رهبر حرکت ملی ترکیه در دومین ملاقاتی که با ایشان داشتم مستقیم و رو در رو به خود من گفتند. جناب دولت باغچه لی چون حرفهای مرا بر نتافتند. اختیار از دست دادند و با عصبانیت مرا جاسوس ایران خواندند. این آقایان نیز چون منطق ما را بر نمی تابند اختیار از کف داده و اتهام می زنند.

اما در باب حزب الهی بودن عرض کنم؛ من از اول حزب الهی بودم، و افتخار می کنم ؛ الان هم در آمریکا با مرام حزب الهی زندگی می کنم ؛ من بارها گفته ام که : آمریکا صحرای ربذه من است. در خارج از کشور دوستان نزدیک من میدانند هر جا مسجد و نماز جمعه بوده میروم . من در یک خانواده مذهبی بدنیا آمدم ؛ پدرم در روستایمان  مداح مخصوص عصمت زهرا ؛ در مراسمات سینه زنی بود. دایی پدرم؛ مرحوم ملا سیف الله  جواد حصار از روحانیان معروف منطقه میاندوآب بود. و من کتاب ادعیه ایشان را همراه خود به خارج از کشور آوردم.

یک خاطره از یکی از دوستانم که از بچه های وزارت کشور بودند بگویم : ایشان روزی در آنکارا میهمان من بودند. وقتی در کتابخانه من کتب مذهبی و ادعیه را دیدند؛ خندیدند و گفتند بابا شما که جمهوری اسلامی را با خودت اینجا آوردی. بهرحال من شیعه هستم و با روح ائمه معصومین (ع) آرام می گیرم. این چه اشکالی دارد. در کنار این؛ فعالیت سیاسی و حقوق بشری هم می کنم. مگر آقایان دم از دموکراسی نمی زنند . هر کس آزاد است هر مرام و عقیده ای داشته باشد . چرا حزب الهی بودن را عیب میدانند. اما وقتی به یک بی دین یا هم جنس گرا میرسند می گویند دموکراسی است.

 همین آقای احمد اوبالی که شما نام بردید؛

برای اینکه بتواند از توبری یهودیان صهیونیست بخورد در تلویزیون به پیامبر اسلام و مقدسات مردم 

 اهانت می کنند؛ و برای اینکه از توبره اعراب وهابی بخورد خلیج فارس را خلیج عرب میگوید.

 و وقتی که دولت ترکیه تکه نانی به جلو اش  نمی اندازد به دولت ترکیه اهانت می کند. از نام مقدس آذربایجان استفاده کرده به دیگر ترکهای ایران توهین می کند. به همه بزرگان آذربایجان مستقیم و غیر مستقیم توهین می کند . و همه اینها را دموکراسی میدانند؛ اما حزب الهی بودن را جرم بزرگ میدانند.

تنها کشوری که از تهمت و اهانت ایشان مصون مانده جمهوری آذربایجان است؛ آن هم نه از سر نزاکت، ادب و  تربیت ایشان است؛ و نه از سر اعتقاد و احترام ایشان به آذربایجان است. بلکه از ترس همسرش است. که دهان به لجام شده است. چون آن تلویزیون نصف مالکیت اش متعلق به همسر ایشان (که شهروند جمهوری آذربایجان است) میباشد. لذا هرگونه خطا ی ایشان مترادف با حذف خودش است. بهرحال لجام مقدسی است.

س: جناب میدانی شما معمولا اهل صلح و مدارا هستید، برای جلوگیری از این تنشه ها و برای ایجاد اتحاد بطور کلی چه پیشنهادی به گوناز تی وی و مجریان آن دارید؟ 

 من به این آقایان توصیه می کنم :

 اولا : در امورات آذربایجان مداخله نکنند. کار آذربایجان؛ گاو نر میخواهد و مرد کهن .

 آذربایجان جای دغل بازانی مثل احمد اوبالی نیست.

آذربایجان مردان بزرگی داشته و دارد . آذربایجان بدترین قهرمانش آقا محمد خان بود که بحرین را فتح  کرد . هر چند محمدرضا پهلوی خائن بحرین را به امر انگلیس واگذار کرد.

 آذربایجان ؛ قهرمانانی همچون عباس میرزاها ؛ محمدتقی خان پسیان ها ، ستارخان، باقرخان ها ، شهید باکری ها داشته است و عالمانی همچون علامه جعفریها؛ طباطبایی ها ؛ شهید قاضی و مدنی ها ؛  و استاد شهریارها و هزاران بزرگ مرد دیگری داشته و دارد.

 لذا آذربایجان جای دغل بازان نیست.

 آذربایجان مال کسانی است که به آن یا علم و اندیشه میدهند و یا قهرمانانه خون میدهد.

آذربایجان مال لشکر قهرمان عاشورا  است. مال دانشگاهیان؛ معلمان و مردمان کوچه و بازار آذربایجان  است که با تمام سختی هایش میسازند و میسوزند اما دم فرو بسته جان و مال خود را وقف می کنند.

 آذربایجان مال شهدا ؛ جانبازان و  رزمندگان آذربایجان است.

 ملت ما در طول این 35 سال؛ هزاران شهید؛ جانباز؛ آزاده؛ رزمنده ؛ جهادگر؛ و ایثارگر داشته و جان و مال و همه چیز خود را بر طبق اخلاص گذاشته اند.

آنان که نه خون داده اند؛ نه جان داده اند؛ و نه از مال خود گذشته اند؛ و نه درداخل کشور بوده اند که بحرانها دیده وهم درد و هم راز ملت شوند. اما در خارج نشسته خوش نشینی کرده اند حق سخن ندارند. 

 پس دم فرو بسته حداقل با ادب باشند. که لال بودن خودش نوعی ادب است.

ثانیا: از باب رشته تخصصی هم به احمد اوبالی توصیه می کنم در تل بی زیون بقالی اش؛ وارد درعلوم حقوق و سیاست نشوند که تماما غلط کاری می کنند. کار حقوق و سیاست را به عالمان و صاحب  نظران اهلش بسپارند. بی سوادی عیب نیست، مدعی بودن و بیسواد بودن عیب است. فلذا اگر بیش از  این آبروریزی نکنند به خیر و صلاح اش است. ایشان دو مدرک تحصیلی :عکاسی و رستوران داری دارند که هر دو تخصص؛ شریف و مورد احترام جامعه هستند. و آذربایجان قطعا درآینده به هردو تخصص ایشان نیاز خواهد داشت. و ملت ما از وجود ایشان در عکاسی و یا رستوان داری  استفاده خواهد کرد.

ثالثا: احمد اوبالی ده سال است که تخم تفرقه می کارد؛ و وظیفه اش را بر چهار محور متمرکز کرده است :

- اختلاف فارس و تورک را در سطح کشور بوجود آورد. 

- آذربایجان را به عنوان واحد جفرافیایی با دولت مرکزی رو درو کند. 

- ایمان اسلامی ترکان ایران بویژه آذربایجان را سست کرده و در مقابل اسلام قرار دهد. 

- برعنوان آذربایجان جنوبی؛ شخصیت سازسی سیاسی کند تا مقدمات تجزیه را فراهم نماید. 

می بینیم همگی این وظایف؛ شیطانی است و همگی این چهار وظیفه همان وظایفی هستند که جهان غرب و یهودیان صهیونیست برای استراتژی تاسیس کردستان ؛ این چهار عنصر را تاکتیک لازمه میدانند. همان طوری که برای استراتژی تاسیس رژیم وابسته رضاخان پهلوی، انقلاب مشروطه به رهبری آذربایجان تاکتیک لازمه بود.    

لذا به احمد اوبالی برادرانه توصیه می کنم برای یکبار هم که شده با خودش خلوت کنند و با وجدان انسانی نه حیوانی؛ برنامه های ده ساله خود را مرور کنند ببینند که در خدمت سیاست تفرقه انگلستان و یهودیان صهیونیست بوده یا در خدمت ملت خود بوده است و شجاعانه بیایند و ازخطاهای خود عذرخواهی کنند. و یا اعتراف کنند که خائن است و لیاقت  فرزندی آذربایجان را نداشته و فرزند بیگانگان است.

رابعا: در رابطه با اهانت به پیامبر اسلام ؛ مقدسات مسلمین و تمسخر ائمه معصومین علیهم السلام  در تلویزیون ؛ که موجب جریحه دار شدن مسلمین گردیده است ، دلسوزانه توصیه می کنم که در رفت آمد به کشورهای مسلمان؛ جانب احتیاط را مراعات نمایند چون حکم سب النبی در اسلام سنگین است. البته من دلسوزانه ایشان را دعا خواهم کرد تا انشاءالله مستوجب مجازات یک مسلمان انقلابی نشده و  مشمول رافت اسلامی مسلمانان واقع شوند. آمین یا رب العالمین.

خامسا: توصیه می کنم : از بابت خیانت ؛ توهین ؛ آلت بیگانگان بودن ؛ چهل روز اعتکاف کرده و به خدای متعالی پناه برند و خود را تزکیه از نفسانیات نمایند تا توبه کنند. که خداوند توبه پذیر و بخشنده مهربان است.

سادسا: احمد اوبالی را توصیه می کنم یک مقدار مطالعه کنند و بیشتر هم کتب تاریخ ترکان و آذربایجان و آبا و  اجدایمان را بخوانند. در این خصوص نیز بعضی از دوستان ما که دکتر و پروفسور در تاریخ هستند حاضرند مجانی به ایشان کلاس بگذارند و کمک اش کنند. در حقوق و سیاست بین الملل هم من شخصا میتوانم مجانی کمک اش کنم اما این علوم سخت هستند و استعداد و هوش و ذکاوت میخواهد که احمد اوبالی ندارند. و هم با کهولت سن که احمد اوبالی دارند سازگار نیستند. لذا  کار ایشان از حقوق و سیاست گذشت است و من  از این بابت از ایشان عذر خواهی میکنم که کاری از دستم ساخته نیست.

سابعا: آخرین توصیه ام به احمد اوبالی  این است که : شما ؛ لاشه گندیده، مرده متعفن و  لامدفن شده اید . لذا حداقل تلاش کنید که جنازه متعفن ات ؛ مشام عطرآگین ملت مان را بدبو نکند.

 والسلام علی و من اتبع الهدی

 سلام بر آنکس که از راه راست پیروی نماید .

گزارشگر آنادیلی تی وی: جناب دکتر اسماعیلی میدانی از حضرتعالی تشکر میکنیم که وقتتان را دراختیار ما  گذاشتید.

 دکتر اسماعیلی میدانی : سپاسگزارم  و خسته نباشید میگویم. موفق باشید.